روی اِل – کارنوزین چگونه عمل می کند؟
فعالیت ضد زخم: یک مطالعهی اولیه بر روی بیماری زخم پپتیک و اِل – کارنوزین، نشان داد، این ماده از طریق افزایش فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی مخاط معده، سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GSH-px) از آسیب ناشی از اتانول در مخاط معده موشهای صحرایی جلوگیری میکند.
روی اِل – کارنوزین افزایش مواد واکنش دهنده تیوباربیتوریک اسید (TBARS) را در مخاط معده آسیب دیده با اتانول مهار میکند (TBARS یک مقیاس اندازهگیری استرس اکسیداتیو است.) محققین این مطالعه چنین نتیجهگیری کردهاند که مکانیسم محافظتی روی اِل – کارنوزین علیه زخم معده، حداقل تا حدودی، به پاکسازی رادیکالهای آزاد مشتق از اکسیژن مربوط میشود که خود ناشی از افزایش سنتز SOD و GSH-px در مخاط معده توسط روی اِل – کارنوزین است.
نشان داده شده است اثرات فارماکولوژیک ضد زخم روی اِل – کارنوزین بر زخمهای معده ناشی از ایندو متاسین و زخمهای معده ناشی از استیک اسید، به طور واضح بیشتر از اثر هر یک از این دوجزء به طور جداگانه، اِل – کارنوزین و روی دو ظرفیتی یا مخلوطی از این دو است. در یک مطالعه بر روی موشهای صحرایی، مشخص شده است، روی اِل – کارنوزین که به طور مستقیم بر ضایعات مخاطی اثر میکند، نسبت به روی دوظرفیتی یا اِل – کارنوزین به مدت طولانی تری در معده باقی مانده و اتصال قوی تری به محلهای زخمی خواهد داشت. ویژگی تشخیصی این ترکیب، هنگامی که با اشکال دو ظرفیتی محلول تر روی مثل سولفات روی یا اِل – کارنوزین مقایسه میشود، حلالیت کمتر آن است.
در یک مطالعه بر روی کشتهای تک لایهای اولیه از مخاط فوندوس معده موشهای صحرایی، اثبات شد که روی اِل – کارنوزین از سلولهای معده در برابر استرس اکسیداتیو ایجاد شده توسط هیدروژن پراکسید و اتانول در شرایط in vitro محافظت میکند، سیتوتوکسیسیته ناشی از اتانول به رادیکال آنیون سوپراکسید ایجاد شده توسط سلولها نسبت داده میشود و حفاظت ناشی از روی اِل – کارنوزین در برابر اتانول نیز به نظر میرسد حداقل تا حدودی، به پاکسازی گونههای فعال اکسیژن (ROS) مربوط است. محققان این مطالعه نتیجه گرفتند روی اِل – کارنوزین از طریق یک مکانیسم آنتی اکسیدانی عمل کرده و در شرایط in vitro و به طور مستقیم با خواص آنتی اکسیدانی خود از سلولهای مخاطی معده در برابر عوامل اکسید کننده محافظت میکند، مستقل از عوامل جریان خون، عصبی یا هورمونی.
اثرات ضد زخم و محافظ مخاطی روی اِل – کارنوزین را ممکن است حداقل تا حدودی با فواید آنتی اکسیدانی آن، همچنین اثرات تحریکی بر ترشح مخاطی و اثرات تثبیت کننده غشایی توجیه کرد. گرچه، این توجیه نمیتواند به طور کامل مکانیسم عمل فعالیت ضد زخم آن را توضیح دهد.
در یک بررسی که بر روی سلولهای اپی تلیال معده (MKN28، یک خط سلولی مشتق از کارسینوم نسبتاً تمایز یافته معده) انجام شد، گزارش شد که روی اِل – کارنوزین ترشح اینتر لوکین 8 (IL-8) القا شده توسط فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-alpha) یا اینتر لوکین- 1بتا (IL-1beta) رابه صورت وابسته به دوز مهار میکند. بیان RNA پیام رسان IL-8، نیز توسط روی اِل – کارنوزین مهار میشود.
فعال سازی سیتوکین پیش التهابی فاکتور هستهای – کاپا (NF- Kappa8)8 در پاسخ به IL-1beta, TNF-alpha، فوربول استر و هیدروژن پراکسید، با روی اِل – کارنوزین تنظیم کاهشی مییابد. به علاوه، آنالیز وسترن بلات نشان داد در حضور روی اِل – کارنوزین، فسفریلاسیون وابسته به TNF-alpha ی 1kappaB-alpha مهار میشود.
بنابراین، یک عملکرد ضد التهابی، به ویژه تنظیم کاهشی فعال سازی NF-kappaB که سیتوکین پیش التهابی القا شده، و بیان IL-8 در سلولهای اپی تلیال معده را میتوان به لیست مکانیسمهای عمل ضد زخم روی اِل – کارنوزین اضافه نمود.
جهت اضافه نمودن یک مکانیسم احتمالی دیگر، دیده شده است روی اِل – کارنوزین آپوپتوز ناشی از ایندومتاسین را در خط سلولی RGM1 اپی تلیال معده موشهای صحرایی، یک خط سلولی اپی تلیال دیپلوئید و تغییر شکل نیافته به دست آمده از مخاط معده موش صحرایی WISTAR، مهار میکند. مواجهه پیش درمانی سلولها با روی اِل – کارنوزین فعال سازی کاسپاز – 3 و آپوپتوز متعاقب آن در سلولهای مواجه شده با ایندومتاسین را به طور وابسته به دوز سرکوب کرد.
درمان سلولها با ایندومتاسین سبب تولید ROS شد، اما روی اِل – کارنوزین ROS در سلولهای درمان یافته با ایندومتاسین را پاکسازی نکرد، که این امر رد کننده مکانیسم عمل آنتی اکسیدانی بود. بنابراین، در این مورد، روی اِل – کارنوزین آپوپتوز را از طریق مهار عملکرد کاسپاز-3 سرکوب کرد نه از طریق فعالیت آنتی اکسیدانی.
گزارش شده است روی اِل – کارنوزین به ترمیم ضایعات حاد معده در موشهای دیابتی کمک میکند. در این مورد، به نظر میرسد افزایش بیان RNA پیام رسانِ فاکتور رشد شبیه انسولین (IGF-1)1 مخاطی در این اثر شرکت دارد.
تأثیر روی اِل – کارنوزین بر تکثیر سلولی در سلولهای اندوتلیال ورید نافی انسان (HUVEC)، فیبروپلاستهای پوست انسان و سلولهای مخاط معده خوکچه هندی مورد بررسی قرار گرفت. روی اِل – کارنوزین تکثیر سلولی را در HUVEC و فیبروبلاستهای پوست انسان تحریک کرد، اما تکثیر سلولی را در سلولهای مخاط معده خوکچه هندی تحریک نکرد. تحریک تکثیر سلولی با افزایش سطوح RNA پیام رسانIGF-1 همراه بود.
محققان این مطالعه چنین جمعبندی کردند که نتایج حاصل مطرح کننده این است که پیشرفت ترمیم زخم توسط روی اِل – کارنوزین به اثر تکثیری آن بر روی سلولهای غیر پارانشیمی مربوط میشود و روی و IGF-1 در این زمینه حائز اهمیت هستند. گرچه اثبات شده است روی دو ظرفیتی به شکل سولفات روی نیز اثر تکثیری دارد، اما اثر آن بسیار ضعیف تر از روی اِل – کارنوزین است.
اثرات نقش سیتوکینهای التهابی، تجمع نوتروفیلی و پراکسیداسیون چربی در عملکرد حفاظتی روی اِل – کارنوزین علیه آسیب مخاط معده ناشی از آسپرین، در موشهای صحرایی مورد آزمایش قرار گرفت. روی اِل – کارنوزین به طور وابسته به دوز، سبب مهار ناحیه اروزیو نهایی معده متعاقب تجویز آسپرین، مهار افزایش مواد واکنش دهنده تیوباربیتوریک اسید (TBARS)، که یک شاخص پراکسیداسیون لیپید است، و مهار فعالیت میلوپراکسیداز وابسته به بافت میشود.
TBARS و فعالیت میلو پراکسیداز هر دو شاخصهای استرس اکسیداتیو هستند. به علاوه، روی اِل – کارنوزین به صورت وابسته به دوز افزایش سیتوکین التهابی فاکتور نکروز تومور - آلفا (TNF-alpha) که ناشی از آسپرین است را مهار میکند. این مطالعه نشان میدهد اثرات محافظتی روی اِل – کارنوزین بر آسیب مخاط معده ناشی از آسپرین ممکن است به فعالیت آنتی اکسیدانی و ضد التهابی آن نسبت داده شود.
هلیکوباکتر پیلوری یک علت شایع گاستریت مزمن و بیماری زخم پپتیک است. در مخاط معده کلونیزه شده با H پیلوری، نوتروفیلهای فعال، رادیکالهای آنیون سوپراکسید و هیدروژن پراکسید را تولید میکنند. میلوپراکسیداز نوتروفیلی، اکسیداسیون کلراید توسط هیدروژن پراکسید را کاتالیز میکند تا اسید هیپوکلروس را تولید کند.
درمان H.Pylori یک درمان سه دارویی، اغلب شامل دو آنتی بیوتیک – آموکسی سیلین و کلاریترومایسین – و یک مهار کنندهی پمپ پروتونی است.
در یک مطالعه بالینی مشاهده شد، یک دوره 7 روزه درمان سه دارویی با آموکسی سیلین، کلاریترومایسین و لانزوپرازول جهت ریشه کنی H. Pylori مؤثر است، اما با افزودن روی اِل – کارنوزین تأثیر این رژیم دارویی به طور واضحی بهبود یافت.
مشاهده شده است روی اِل – کارنوزین علیه آسیب مخاطی کلونیک نیز اثر محافظتی دارد. در یک مطالعه اثر روی اِل – کارنوزین بر آسیب مخاطی کولونیک ناشی از استیک اسید در شرایط in vivo در موشهای صحرایی بررسی شد. روی اِل – کارنوزین آسیب قابل مشاهده در مخاط کولون موش را مهار کرده و با یک افزایش در بیان پروتئین شوک حرارتی (HSP72)72 و سرکوب فعالیت فاکتور هستهای کاپا (NF-kappa B)B در مخاط کولون، همراه است. پروتئینهای شوک حرارتی از سلولها در برابر استرس حرارتی، مثل بقیه استرسزاها حمایت میکنند.
محققان این مطالعه، بر اساس یافتههای خود پیشنهاد میکنند ممکن است روی اِل – کارنوزین یک درمان جدید برای بیماری التهابی روده باشد. مکانیسم عمل این اثر به طور کامل شناخته نشده است، اما ادامه تحقیقات در این زمینه لازم و ضروری است.
فعالیت محافظ استخوانی: گزارش شده است روی اِل – کارنوزین فعالیت احتمالی ضد استئوپورز و نگهدارنده استخوان دارد. گرچه، مکانیسم عمل این اثرات ناشناخته است. در یک مطالعه نشان داده شد، تجویز طولانی مدت روی اِل – کارنوزین به موشهایی که تخمدانشان برداشته شده بود از کاهش توده استخوانی جلوگیری میکند.
در یک مطالعه دیگر بر روی کشتهای مغز استخوان موش، یک اثر مهاری روی اِل – کارنوزین بر تولید سلول شبیه استئوکلاست تحریک شده توسط هورمون پاراتیروئید (PTH) – گزارش شده است. گمان میشود مهار تشکیل سلول شبیه استئوکلاست تحریک شده با PTH، توسط روی اِل – کارنوزین به واسطه فعال سازی وابسته به کلسیم پروتئین کیناز C انجام میشود.
یک مطالعه آزمایشی بالینی کوچک بر روی زنان یائسه مبتلا به آرتریت روماتوئید نشان داد، روی اِل – کارنوزین احتمالاً از طریق افزایش تولید استخوان، استئوپورز اطراف مفصل را بهبود میبخشد.
دریافتهاند روی اِل – کارنوزین سبب پیشرفت تمایز استئوبلاستها، سرکوب شکلگیری استئوکلاستها و جلوگیری از پیشرفت استئوپورز میشود. این یافتهها، در صورت داشتن صحت و سقم کافی، میتوانند ابزار قدرتمندی برای تشکیل استخوان جدید، از جمله بازسازی استخوان پریودونتال داشته باشند. برای اطلاع ازاینکه آیا روی اِل – کارنوزین نقش در باز سازی استخوان دارد یا خیر، انجام تحقیقات بالینی تصادفی با کیفیت بالای، دوسوکور، کنترل شده با دارونما توصیه میشود.
عملکرد محافظ کبدی: استئاتوهپاتیت غیر الکلی (NASH) یک اختلال شایع رو به افزایش است که ممکن است تبعات جدی به دنبال داشته باشد. این تبعات اخیراً شناخته شدهاند. در برخی بیماران ممکن است سبب فیبروز کبدی، سیروز و حتی کارسینوم سلولهای کبدی شود. پاتوژنز NASH ناشناخته است. هر چند یک وضعیت مشابه ممکن است در مصرف کنندگان الکل دیده شود، NASH در افراد غیر الکلی یا افرادی که الکلی کمی مینوشند نیز رخ میدهد.
اثرات روی اِل – کارنوزین بر شکلگیری NASH در مدل موش بیماری، بررسی شد. اثبات شد روی اِل – کارنوزین، پراکسیداسیون لیپید را کاهش میدهد، بیان RNA پیام رسان سیتوکینهای پیش التهابی را سرکوب میکند و فعال شدن سلولهای ستارهای کبد را نیز مهار میکند. (فعال شدن سلولهای ستارهای رویداد مرکزی در فیبروز کبدی است.) نتایج نشان دادند، روی اِل – کارنوزین با کاهش پراکسیداسیون لیپید و کاهش التهاب، فیبروز را در NASH تخفیف میبخشد و در فاز تأخیری تر، با مهار مهار کنندههای بافتی بیانِ متالوپروتئیناز، فیبرینولیز را پیش میبرد.
در یک کارآزمایی بالینی کوچک بر روی بیماران مبتلا به سیروز کبدی زودرس، گزارش شد بیمارانی که روی اِل – کارنوزین دریافت کرده بودند کاهش فعالیت مهار کنندههای بافتی متالوپروتئیناز-1 و همچنین کاهش سطوح کلاژن نوع IV، یک شاخص فیروز، را نشان دادند.
مطالعات معدودی نیز در ارتباط با اثرات روی اِل – کارنوزین در بیماران مبتلا به عفونت هپاتیت C مزمن انجام شده است. در یک مطالعه گزارش شد، تجویز روی اِل – کارنوزین آسیب هپاتوسیت را کاهش میدهد که با اندازهگیری سطح سرمی افزایش یافتهی آنزیم ترانس آمیناز در بیماران مبتلا به هپاتیت C که تحت درمان با اینترفرون آلفا – 2b پگیلاته و ریباویرین بودند، مشخص شد. مکانیسم این اثر نامعلوم است.
گرچه، محققان این مطالعه بر این باورند که این اثر روی اِل – کارنوزین باید با فعلایت آنتی اکسیدانی آن مرتبط باشد.
در یک مطالعه دیگر بر روی بیماران مبتلا به هپاتیت C مزمن، گزارش شد در بیمارانی که روی اِل – کارنوزین دریافت کردند بار زیاد آهن کاهش یافته است که با اندازهگیری سطح سرمی فریتین مشخص شد. مکانیسم این اثر نیز ناشناخته است.
*********
منبع: سامانه مکمل شناسی